▪ خلاصۀ داستان فیلم " عنکبوت " :
مردی تصمیم دارد ریشه فساد را در جامعه با کاری که تنها از نظر خودش صحیح است خشک کند. داستان این فیلم در مورد قاتل سریالی ایرانی سعید حنایی است که ملقب به قاتل عنکبوتی بود. وی زنان خیابانی را در مشهد به قتل میرساند. وی کارگری بود که بههمراه همسر و دو پسرش در خانهای در منطقهٔ فقیرنشین مشهد زندگی میکرد. او در ۲۸ فروردین ۱۳۸۱ در مشهد اعدام شد.
▪ دربارۀ فیلم " عنکبوت " :
فیلم عنکبوت به کارگردانی ابراهیم ایرجزاد، نویسندگی اکتای براهنی و تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی محصول سال ۱۳۹۸ است و در نخستین حضور جهانیاش از تاریخ ۱۶ تا ۲۵ مهر ۱۳۹۹ در جشنوارهٔ بوسان به نمایش درآمد. جالب است بدانید که در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر با اکران این فیلم تعجب همگان را در عدم راهیابی فیلم عنکبوت به بخش مسابقۀ جشنواره سی و هشتم فیلم فجر برانگیخت و در بخش خارج از مسابقه برای اهالی رسانه و منتقدین اکران شد.
▪ عوامل فیلم " عنکبوت " :
نویسنده : اکتای براهنی
تهیه کننده: جواد نوروزبیگی
کارگردان : ابراهیم ایرج زاد
بازیگران : محسن تنابنده ، ساره بیات ، شیرین یزدانبخش ، ماهور الوند ، مینا ساداتی ، گلنوش قهرمانی ، علی باقری ، مهدی حسینی نیا ، حمیدرضا هدایتی راد ، جواد یحیوی ، مهدخت مولایی ، سحر عبداللهی ، نیوشا علیپور ، یوسف خسروی ، حمید حاجیمحمدزاده ، میثم دامنزه ، داوود ذاکری ، فرید سجادی حسینی
موسیقی : حامد ثابت
فیلمبردار : محمود کلاری
تدوینگر : سهراب خسروی
توزیع کننده : نمایش گستران
▪ مشخصات فیلم " عنکبوت " :
مدت زمان : ۹۶ دقیقه
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۴۰۰
سال ساخت : ۱۳۹۸
◄ نقد فیلم " عنکبوت" :
▪ نگاهی به فیلم سینمایی عنکبوت ، واقعیت پر کششی که هدر شد :
محمدرضا مقدسیان ، سایت فیلیموشات
فیلم سینمای عنکبوت مثال واضحی از دل نمونههای متعدد آثار سینمای ایران است که مقهور ایده اولیه خودش شده و تصمیم گرفته با یک ایده اولیه ملتهب چند خطی یک فیلم سینمایی داستانی بسازد. داستان این فیلم در مورد قاتل سریالی ایرانی سعید حنایی است که ملقب به قاتل عنکبوتی بود. فیلمنامه را هم اکتای براهنی نوشته است. در اولین قدم باید پذیرفت سراغ گرفتن از این سوژه در دل اجتماع ایرانی کار سادهای نیست.
حتما و قطعا پرداختن به قتلهای سریالی به اسم دین و اعتقادات اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر و نقد این دیدگاه نظرهای بسیاری را به خود جلب میکند و حساسیتهای بسیاری را در پی خواهد داشت؛ که البته داشته است. اما این همه دلیلی بر این نیست تا به این موضوع مهم که منجر به تراژدی شده، پرداخت نشود؛ این سر جای خودش. اما وقتی سراغ تحلیل یک اثر سینمایی میرویم طبیعتا متر و معیار ما رخدادهای بیرونی نیست و ملاک خود اثر است. همانطور که در ابتدای این نوشته مطرح شد، فیلمنامه و فیلم سینمایی عنکبوت چیزی فراتر از یک ایده اولیه ملتهب نیست.
حتی تلاش نویسنده و کارگردان برای رسیدن به یک زاویه نگاه روشن در مورد فیلم به جایی نرسیده است. فیلم جایی میان سینمای جنایی و ترس و رویکردهای اجتماعی و انتقادی و حتی یک درام جنایی-روانشناختی معلق مانده است. اصل ماجرا این است که در قدم اول ما باید ابعاد درونی و بیرونی شخصیت قاتل را بشناسیم و شکل و شمایل شکلگیری انگیزهایش را درک کنیم و سپس تعیین هدف او را بپذیریم. در این فیلم همه آنچه در مورد حادثه محرک ابتدایی می دانیم آن است که سعید (با بازی محسن تنابنده) شخصیتی متعصب و تحت تاثیر مادرش است. در این بین در بزنگاهی یک راننده مسافرکش به همسر سعید (با بازی ساره بیات) تعرض میکند. پس پای یک مرد و مزاحمتش برای یک زن در میان است.
در ادامه اما طی فرایندی که برای مخاطب از دل فکتهای درون فیلم قابل درک نیست، سعید تصمیم به پاکسازی شهر از زنان آسیب خورده خیابانی میگیرد. سوال اینجاست که چه پشتوانهای منجر به انتقال خشم سعید از مردان مزاحم به زنان خیابانی شد؟ آیا دلایل روانشناختی در کار بود و خشم همیشگی عیان نشده سعید از مادر و تمام زنان اطراف روی زنان خیابانی برونفکنی شده است؟ آیا ناتوانی در کنترل هوسرانی مردان در شهر کار را به حذف صورت مسئله از نگاه سعید، یعنی زنان کشانده است؟ آیا تمایلات درونی سعید به زنان و مقاومتهای درونی او که ریشه در اخلاقیات و باورهای مذهبی او دارد منجر به سرکوب خواستهها و در نهایت تبدیل شدنش به خشم و ارتکاب به قتل شده است؟ آیا عقده حقارت و سرکوب هایی که از سوی مادر و اطرافیان متحمل شده باعث تصمیم به قتلهای سریالی از سوی او شده است؟
تمام این سوالات در دل تک دیالوگهایی که چندان قابل استناد نیستند، بر اساس برداشتهای نه چندان منطبق بر اثر مخاطب قابل جستوجو است. اما هیچ یک از این اشارات تبدیل به شخصیتپردازی و موقعیت سازی و عیان شدن برای مخاطب نمیشود.
گویی بنا بوده حرفی زده شود و همزمان زده نشود. نتیجه این میشود که مشخص نیست انگیزه اصلی سعید برای کشتن زنان در اثر حادثه محرک مزاحمت یک مرد برای همسرش از کجا آب میخورد. پس در ادامه ما شاهد قتلهای متعددی هستیم که همگی به یک شکل تکراری و کم کشش رقم میخورد. در آن بین هم هر یک از زنان آسیب دیده و خیابانی چند دیالوگ کوتاه از بدبختیها و همسران، پدران و برادران نااهل و سواستفادهگرشان میگویند که چیزی فراتر از بیان کلیشهها در دل اجراهای تیپیکال و پلاستیکی بازیگران نیست. پس کل فیلم تشکیل شده از یک مقدمه سردرگم که منجر به درک انگیزه درونی و هدف اصلی قاتل نمیشود و بدنهای مطول که پر است از قتلهای مشابه با سر و شکلی مشابه و در نهایت دستگیری که آن هم پر تعلیق و پر کشش اجرا نمیشود و به راحتی آب خوردن تصویر میشود.
فیلمنامهنویس و کارگردان حتی زحمت اینکه شیوه لو رفتن و دستگیری سعید را در قامت یک پایانبندی گره گشا و رهاییبخش برای روان مخاطب رقم بزنند را به خودشان ندادهاند. انگار تمام تخممرغهای آنها در سبد این برداشت که مخاطب تمام ماجرا را میداند! قرار داده شده است. خب سوال این است که اگر مخاطب کل داستان را میداند پس چه ضرورتی وجود داشته که این فیلم ساخته شود؟ آیا خواندن یک گزارش در روزنامه یا یک اثر مستند تمام این دادهها و بیشترش را به ما نمیداد؟ آیا چیزی بیشتر از ذوقزدگی و پناه گرفتن پشت یک ایده ملتهب و پر کشش برای پنهان کردن نابلدی و بیحوصلگی در فیلمنامهنویسی و دراماتیزه کردن موقعیتها و ترسیم شخصیتها و تبدیل کردن یک رخداد واقعی به یک درام پر کشش در کار بوده است؟
اصلا نمیتوان پذیرفت که کمحوصلگی و خامدستی در نگارش و ساخت فیلم عنکبوت به دلیل نگرانی از دخل و تصرف در واقعیتهای موجود و انتقادات احتمالی بعدیاش بوده است. حتما و قطعا میشد در مقدمه بهتراز اینها به لایههای فکری سعید پرداخت. میشد انگیزهاش را دقیقتر بیان کرد. میشد صحنههای قتل را بهتر پرداخت کرد. میشد سکانس منجر به لو رفتن و دستگیری را پرکششتر بسط داد.میشد خط و ربط ارتباط سعید با مادر و خانواده و گذشتهاش را دقیقتر ترسیم کرد. میشد ماجرای مراودات درون خانوادگی سعید با همسر و فرزندانش را عمیقتر پرداخت کرد. میشد… داستان و ایده فیلم در این نمونه سینمایی که عرضه شده به کل تلف شده و قدر ندیده است. این ایده به راحتی قابلیت تبدیل شدن به یک درام روانشاختی استخواندار و تو در تو را داشته است اما حیف…
▪ نقد فیلم عنکبوت؛ رمزگشایی زندگی قاتل زنجیرهای خیابانهای مشهد :
احمد محمدتبریزی ، سایت دیجی کالا مگ
سال ۱۳۷۹ پس از پیدا شدن جنازهی چندین زن، پلیس به دنبال قاتل این قتلهای زنجیرهای بود. مقتولان همگی از زنان خیابانی بوده که با روسری خفه شده بودند. تعداد قربانیان این قتلهای زنجیرهای تا فروردین سال ۱۳۸۰ به ۱۱ و مدتی بعدتر به ۱۶ زن رسید.
با دستگیری قاتل مردم خیلی زود با نام و چهرهی سعید حنایی آشنا شدند. مردی که تصمیم گرفته بود با کشتن زنان خیابانی چهرهی شهر را از فساد پاک کند تا در یک محیط سالم شهری دیگر مردان برای زنان مزاحمت ایجاد نکنند. حنایی آن سالها اعتراف کرد که اگر دستگیر نمیشد میخواست تا ۱۵۰ زن را بکشد. حنایی که در سال ۱۳۸۱ اعدام شد در بین خبرنگاران به «قاتل عنکبوتی» شهره شده بود.
* انتخاب سوژهای هیجانانگیز
ماجرای سعید حنایی سوژهی بسیار جذابی برای ساختن یک فیلم سینمایی است و سینمای ایران که در تولید فیلمهای بیوگرافی کمبود و ضعف دارد، میتواند سرنوشت چنین آدمی موضوع خوبی برای پردازش و روایت برایش باشد. ابراهیم ایرجزاد که در فیلم اولش با عنوان «تابستان داغ» خوش درخشیده بود این بار با «عنکبوت» نشان داد موفقیت فیلم قبلیاش اتفاقی نبوده است.
«عنکبوت» در فیلمنامه، کارگردانی و بازیها فیلم قابل قبولی است. اکتای براهنی به عنوان نویسنده فیلم، از پس نوشتن یک داستان سرراست با ریتمی جذاب برآمده و یکی از نقاط قوت فیلم به فیلنامه کم نقصش برمیگردد. چنین سوژهای که بسیاری از مردم از سرنوشت و کارهای شخصیت اصلیاش خبر داشتهاند از تعلیق و جذابیت فیلم کم میکند و باید با پرداختن به جزئیات و شخصیتپردازی درست، جنبههای تازهای از ماجرا را برای تماشاگر مشخص کرد.
فیلم یک مقدمهچینی درست برای ورود به قصهی اصلی دارد. نشان دادن زمینههای دست زدن سعید به قتلهای زنجیرهای نکته مهمی که خیلی خوب در فیلم پرداخته شده است.شخصیت سعید را در ابتدای فیلم به عنوان آدمی کاملا معمولی میبینیم که اتفاقا خیلی زحمتکش و خانواده دوست است. او با شغل گچکاری هزینهی خانوادهاش را تامین میکند و یک زندگی معمولی دارد. شاید اگر روزی آن مسافرکش مزاحم زنش نمیشد و فکر تجاوز به سرش نمیزد، دست سعید آلوده به خون کسی نمیشد.
البته سعید زمینههای تعصبات خشک و دگم را دارد و پس از آن اتفاقات و تحریکهای مادرش، به فکر گرفتن انتقام شخصی میافتد. کارگردان از همان شروع فیلم سعی دارد نشان دهد حرف و تحریکهای دیگران و دریافت نابجا از مسائل دینی و شرعی چه تبعات سنگینی به دنبال خواهد داشت. در ابتدای فیلم سعید را جلوی یک شعار نوشته شده بر روی دیوار میبینیم که از بهشت رفتن آدم صحبت میکند. سعید همچنین پس از انجام چند قتل وقتی میبیند از آسمان باران میبارد، تصور میکند این باران جوابی از سوی خدا برای آدمکشیهای اوست.
این نشان میدهد سعید چه درک اشتباه و نابجایی از مسائل دینی و شرعی دارد. او با همین تصور خود را محق کشتن آدمها میدانست و ذرهای از کار خودش پشیمان نبود. همانطوری که کارگردان میخواهد نشان دهد این تعصبات خشک و احمقانه ریشه در تفکرات خانوادگی دارد و نسل به نسل از مادر به فرزند و از پدر به پسر میرسد.
* حرکت به سوی جنایت
تغییر یک آدم معمولی به قاتلی سریالی خیلی خوب در سریال نشان داده شده است. حنایی از تعصب خشک به شک و از شک به جنایت میرسد. رفته رفته آن غول خفتهی درون سعید در حال بیدار شدن است. او در جستجوی رانندهی مزاحم، به فکر قتل زنان خیابانی میافتد و پس از اولین قتل، دیگر کشتن آدمها به یک روال عادی برایش تبدیل میشود. سعید در حالیکه زندگی معمولش را دارد، آدمهایش را میکشد و هیچ مشکلی با این قضیه ندارد. پس از مدتی انگار این آدمکشی به یک رویه و عادت در زندگی سعید تبدیل میشود.
در چنین سوژههایی که شخصیت اصلی کاری تکراری را در طول فیلم انجام میدهد، حفظ کردن ریتم فیلم کار خیلی مهمی است. در «عنکبوت» این موضوع با کارگردانی درست و فیلمبرداری هنرمندانهی محمود کلاری به خوبی رعایت شده و فیلم تا پایان ریتم درست خودش را حفظ میکند.
سعید پس از ارتکاب اولین قتل که برای تماشاگر شوکهکننده است، سایر قتلهایش را نیز به همان شکل انجام میدهد. فضاسازی کارگردان در طول فیلم به گونهای است که کارهای سعید حالتی تکراری و خستهکننده برای تماشاگر پیدا نمیکند.
کارگردان با هوشمندی به دنبال نشان دادن تک تک صحنههای قتل نیست. پس از نشان دادن چند قتل، ایرجزاد با تصویر کشیدن جنازهی زنها در بیابان، کنار چاههای فاضلاب و پشت وانت پرده از جنایتهای سعید حنایی برمیدارد. دکوپاژ درست کارگردان و استفادهی صحیح ترکیب از نور و قاببندیهای اصولی به خوبی جنون و ترس و قتل را نشان میدهد. کارگردان بدون اینکه به حاشیه برود و فیلمش را از ریتم بیندازد، به شکلی مختصر و مفید تمام حرفش را میزند.
* قاتلی خونسرد با یک زندگی معمولی
زمانی که سعید قصد خفه کردن آخرین زن را دارد، شاهد جدالی هیجان انگیز میان او و زن هستیم و همچنان قتلهای قاتل نفس تماشاگر را بند میآورد. فیلم تا قبل از دستگیری سعید از ریتم مناسب و کوبندگی لازم برخوردار است و به خوبی میتواند تماشاگرش را با خود همراه کند.
شخصیت سعید خیلی خوب پردازش پیدا شده و ما همانطور که شاهد قتلهای او هستیم، زندگی خانوادگیاش را نیز میبینیم که در آن همه چیز نرمال و طبیعی است. سعید در زندگی خانوادگیاش، دو فرزندش را دوست دارد و از زندگیاش راضی به نظر میرسد. سعید همان اندازه که در زندگی خصوصیاش طبیعی به نظر میرسد، یک روی ترسناک و وحشتناک دارد که در آن به راحتی زنان را خفه میکند.
بازی باورپذیر محسن تنابنده موجب نزدیک شدن تماشاگر به شخصیت سعید حنایی میشود. بازی تنابنده در فیلم به قاعده است و در طول فیلم میتوان توازن میان قاتل بودن و پدر بودن را برقرار کند. تنابنده به درک درستی از شخصیتی حنایی رسیده و با جنس بازی خونسردانهاش، تصویرگر خوبی از شخصیت قاتل است. اگر تنابنده ظرافتهای چنین شخصیتی را درک نمیکرد و در بازیاش در نمیآورد، به روند کلی داستان نیز آسیب میزد و آن معمولی بودن را از قاتل میگرفت.
بقیه بازیگران مثل ماهور الوند و ساره بیات نیز بازی خوبی از خودشان نشان میدهند. ساره بیات که همان جنس بازی همیشگی و کلیشهایش را دارد ولی الوند با رفتن در قالب زنی معتاد و خیابانی، خیلی خوب از پسِ نقشش برآمده است. الوند که معمولا نقش زنانی اتوکشیده و تر و تمیز را بازی میکند، این بار به درستی در قالب نقش فرو رفته و بازی به اندازهای در نقشش دارد.
فیلم با توجه به اینکه در سالهای پایانی دههی ۷۰ و اوایل دههی ۸۰ میگذرد، طراحی و فضاسازی متناسب با آن زمان را میطلبد. کارگردان با اینکه اجازهی فیلمبرداری در شهر مشهد را پیدا نکرده، ولی به خوبی توانسته فضای فیلم را به حال و هوای آن زمان نزدیک کند.
ثبت نظر